اگر فکر میکنید برای انجام جمع و تفریق و ضرب و تقسیمهای کوچک و بزرگ ریاضی حتما به قلم و کاغذ یا ماشینحساب نیاز دارید، سخت در اشتباه هستید زیرا با یک وسیلهی ساده که از یک قاب و مهرههایی که روی سیمهای آن قاب قرار دارند، خیلی راحت و سریع میتوانید این کار را انجام دهید.
اصلا هم نیازی به پاککردن یا خطخطی کردن ندارید. کمی مطالعه دربارهی تاریخ پیشرفت تمدنهای دنیا نشان میدهد چینیها، مصریها، ایرانیها و رومیها برای حساب و کتاب کارهایشان در حرفهها و شغلهای مختلف از «چرتکه» استفاده میکردهاند.
محمدکسری نیکنام، دانشآموز پایهی سوم مدرسهی مسرور، بهتازگی موفق شده است در هفتمین مسابقات کشوری رشتهی محاسبات ذهنی یوسیمس یا همان چرتکه خودمان مقام اول و مدال طلای این رشته را بهدست آورد.
با او گفتگویی انجام دادهایم که با هم میخوانیم.
کسریجان، برای ما بگو چه چیزی باعث شد به چرتکه علاقهمند شوی.
وقتی میخواستم به کلاس اول بروم، بهعلت همهگیری بیماری کرونا، مدارس به شکل مجازی برگزار شد. درس خواندن برای یک کلاساولی دور از معلم، کلاس و تخته خیلی سخت بود.
الفبا را یاد گرفتم اما یاد گرفتن ریاضی برایم سخت بود. پدر و مادرم پس از مشورت تصمیم گرفتند با من کمی چرتکه کار کنند. کمکم در من علاقه بهوجود آمد و متوجه شدم نباید از ریاضی بترسم.
مادرم مرا در آموزشگاهی که محاسبات چرتکه را آموزش میدادند نامنویسی کرد و اینطور بود که من به این رشته علاقهمند شدم.
برای اینکه ذهنت همیشه آمادهی حل کردن مسئلههای ریاضی باشد چهقدر با چرتکه تمرین میکنی؟
روزی یکیدوساعت که در هفته حتما ۸ ساعت میشود.
آموزش ریاضی از طریق چرتکه چه فایدههای دیگری برایت داشته است؟
جز اینکه ریاضی را زودتر و سادهتر فهمیدم، سبب شد تمرکزم افزایش یابد و اعتمادبهنفسم زیاد شود.
هیچ وقت نشد در راه آموختن چرتکه خسته شوی؟
نه، حتی وقتی انگشتهایم درد میگرفت، باز هم تلاش میکردم زیرا هدف داشتم. دلم میخواست ریاضیام خوب شود.
حالا که ریاضیات خوب شده است، به بچههایی که ریاضیشان ضعیف است کمک میکنی؟
بله، من حسود نیستم و به آنها کمک کردهام. هر وقت بخواهند کمک و دربارهی روش چرتکه صحبت میکنم. در کلاس چرتکه، خانم محمودی به من میگوید تمرینهای بچهها را بررسی کنم.
سؤال هم بپرسند، جواب میدهم. به دخترخالهام هم چرتکه یاد دادهام و اگر سؤالی داشته باشد، جواب میدهم. وقتی مدتی با چرتکه جمع و تفریق و ضرب و تقسیم انجام بدهیم، انگار توی مغزمان یک چرتکهی خیالی بهوجود میآید.
یعنی حتی اگر چرتکه نداشته باشیم، میتوانیم بهراحتی هر جوابی را بهدست بیاوریم.
سطح مسابقات چرتکه چهطور بود؟ چرا؟
خوب بود زیرا سؤالات عالی بود و شرکتکنندههای زیادی با پیراهنهای ویژهی مسابقه که سفیدرنگ بود شرکت کرده بودند اما روز مسابقه، اصلا برایم خوب نبود، به دلیل اینکه نتوانستم مربیام را پیدا کنم و لباسم با دیگران فرق داشت.
همه کنار مربیهایشان بودند اما من مربی نداشتم. استرس داشتم و خیلی عرق کرده بودم. تازه برگههای مسائل امتحانی را هم که آوردند خیلی کمرنگ چاپ شده بود و من بالای برگهام نوشتم بهنام خدا. غمگین بودم. با نگرانی همه را حل کردم و جواب دادم. با این حال، خدا را شکر اول شدم!
از جایزهات برای ما بگو.
جایزهام مدال طلا و حکم قهرمانیام بود.
برای ما بگو اهل مطالعهی کتاب هم هستی یا نه. آخرین کتابی که خواندی چه بود؟
بله، مطالعه برای هر آدمی خیلی لازم و مفید است. اسم کتابی که تازه خواندهام «ریکی دستکج» است. او یک پسری است که وسایل دوستانش را بیاجازه برمیدارد. بعد میفهمد کار اشتباهی دارد انجام میدهد. پشیمان میشود و عذرخواهی میکند.
وقتهای بیکاریات چه فعّالیتی انجام میدهی؟
اگر هوا خوب باشد، دوچرخهسواری میکنم. بعضی وقتها هم نقاشی میکشم. بازیهای گروهی را خیلی دوست دارم گاهی با پدر و مادرم منچ بازی میکنیم.
سؤال آخر اینکه فکر میکنی چهطور فرزندی برای پدر و مادرت هستی؟
تلاش میکنم بچهی خوبی بوده و در درسهایم موفق باشم. در خانه هم مسئولیت تفکیک زبالههای تر و خشک از یکدیگر با من است. زبالهها را به بازیافت میدهم و با جمع کردن پولش، میتوانم هرچه دوست دارم بخرم.